دوستت دارم
نیکی شیطون تر شده دیگه خونه عزیز راحت نمیخوابه توجه همه رو میخواد به خودش جلب کنه گاهی لجبازی میکنه رابطه بهتری با باباش پیدا کرده وقتی که خونه است بیشتر دوست داره ما با هم بشینیم وقتی بابا تو یه اتاقه و من تو یه اتاق همش غر غر میکنه که بیاید پیش هم و با من بازی کنید گاهی خوب میخوره و گاهی نه ٥شنبه حضر شدیم بریم بیرون آب بی (آبمیوه) خواست بهش دادم از سرش ریخت اومد پایین تمام لباسا و سر و گردنش نوچ شد مجبور شدم دم رفتن لباسامون رو درآوردیم و بردمش حموم کلا به غذا به شکل بازی نگاه میکنه همش دوست داره پخش و پلا کنه ولی با همه این تفاسیر وقتی دستاشو باز میکنه و حلقه میکنه دور گردنم تمام خستگیم در میره انگار همه دنیا رو بهم ...